تحصیلات:علم

ساختار حاکمیت قانون

هر قانون حقوقی یک کل کامل است، که به عنوان یک نتیجه از اتصال چندین بخش از هم پیوسته تشکیل شده است. ساختار قواعد قانون معمولا شامل سه بخش اصلی است که در علم حقوقی معمولا به عنوان یک فرضیه، حالت و تحریم تعریف می شود.

علاوه بر این، هنجارهای قانون سه سطح پذیرفته شده را تشخیص می دهد که به عنوان یک نتیجه از یک روابط اجتماعی خاصی که منجر به تشکیل یک ساختار حقوقی می شود، اطمینان حاصل می کند. این یک سطح قانونی، جامعه شناختی و منطقی است.

ساختار حاکمیت قانون تحت این فرض، بخش عمده ای از قانون را درک می کند که شرایط خاصی از زندگی یا فعالیت را مشخص می کند که تحت آن روابط قانونی خاص تشکیل می شود که منجر به اجرای این قانون می شود. فرضیه حاوی نکات اصلی حاکمیت قانون، از قبیل: مکان، زمان، موضوع و هدف از هنجار، و همچنین نوع رابطه بین آنها، که منجر به ظهور روابط قانونی خاص بین طرفین می شود. این فرضیه این روابط قانونی را تنظیم می کند، چارچوب آنها را تعریف می کند و ماهیت خود را تشکیل می دهند.

در این مورد، چندین نوع از فرضیه ها مشخص می شود، تقسیم آن بستگی دارد که چند شرایط برای تحقق حاکمیت قانون در آن وجود دارد. بر این اساس، انواع ساده (با توصیف یک شرط) و پیچیده (با توصیف دو یا چند شرایط) انواع فرضیه ها را تشخیص می دهند. همچنین، طبق روابطی که فرضیه یک عرف قانونی خاص را به شرایط زندگی مرتبط می کند، علم حقوقی بین فرضیه های قضاوت و انتزاعی متمایز می شود. اولین مورد شامل مواردی از تحقق فرضیه است که می تواند تنها در شرایط خاص زندگی رخ دهد. نوع دوم فرضیه، انتزاعی، توصیف نشانه های عمومی و عمومی از شرایطی است که در آن هنجارهای قانونی می توانند کار کنند .

بر اساس مفهوم اختیارات، ساختار حکومت قانون، روابطی را که بین موضوعات هر شاخه ای از قانون وجود دارد، توصیف می کند. این توصیف قاعدهای مستقیم رفتار است که این روابط را از اشخاص حقوقی تنظیم می کند. اغلب حاکمیت قانون، انعکاس و توصیف کامل رفتار قانونی یک موضوع خاص است که مطابق با قوانین کشور است.

وظیفه ای که هر ساختار حاکمیت قانون دارد، آن و یا دیگر عواقب را توصیف می کند، شروع آن به معنی نقض (عمدی یا نادرست) اختیارات است. این می تواند اموال، اخلاقی، روانشناختی، فیزیکی و دیگر عواقب ناگوار را که نتیجۀ اجتناب ناپذیر اقدام غیرمستقیم بر خلاف عرف قانونی است، توصیف کند.

تمام این قسمت ها بازتابی از سطح حقوقی هنجارهای قانونی هستند و برای اجرای آنها اهمیت عملی دارند. علاوه بر سطح حقوقی، یک منطق وجود دارد که دارای ویژگی های خاص خودش است.

ساختار منطقی حکومت قانون، امکان بازسازی این هنجار را بیان می کند. با توجه به سطح منطقی هنجارهای قانونی، تمام ارتباطات موجود بین اعمال قانونی افشا می شود، به همین علت ممکن است عناصر غیر قابل درک یا گمشده از این قانون را در سایر مقالات یک مجموعه خاص از قوانین و یا در قوانین حاکمیتی مستقیما به یک حقیقت خاص مرتبط سازیم. به عبارت دیگر، بخش منطقی هر عرف قانونی اجازه می دهد تا ما راجع به وحدت و همبستگی همه قوانین و مقررات در دولت صحبت کنیم.

بنابراين، ساختار حاکميت قانون، ترکیبی از بخش های هر عدالت قانونی است که ارتباط آن را تضمین می کند و در نظام روابط حقوقی معنی دار می کند.

Similar articles

 

 

 

 

Trending Now

 

 

 

 

Newest

Copyright © 2018 fa.birmiss.com. Theme powered by WordPress.