هنر و سرگرمیادبیات

داستان "گودال"، A. I. Kuprin. خلاصه ( "پیت" بر روی سر)

این داستان به مدت شش سال نوشت الکساندر Kuprin. خلاصه ای از "پیت" ممکن است کاملا ضعیف است. پس از همه، با وجود این موضوع لغزنده، در این کار، جرم از جزئیات در حال حرکت، طرح های دوست داشتنی و خاص مهم. من نویسنده از این موضوع طولانی قبل از آغاز کار و دو سال سیستماتیک بمب پیدا شده است. موضوع عشق فروش هرگز به نویسندگان روسی نشان داد به عنوان عمیق که آن Kuprin است. خلاصه ای از "پیت" است در حوادث یاد و تاب عمده طرح، اما حتی پس از آنها ببینید که چگونه عفیف و پاکدامن و چگونه عشق به انسانیت نوشته شده این داستان.

ترکیب

داستان شامل سه بخش نابرابر است. اول، که در آن خواننده با شخصیت آشنا، آن را تا دوازده فصل. در حال حاضر در اینجا روشن می شود که یک صحنه واحد از میله نمی خواهد در اینجا، به طوری که در خدمت انواع محتوا. در Kuprin "گودال" - کاملا یک اثر هنری، به رغم موقعیت های روزنامه نگاری: شرایطی که شخصیت اصلی، نقاشی موضوعیت لایه ای از محیط اجتماعی، ناظر به جزئیات و توصیفی آشکار انتخاب شده است.

بخش دوم عظیم، و آن را اتفاقی نیست. در هفده فصل بلوغ درگیری، به دنبال یک راه، نقطه اوج besprosveta دم. Lichonin پلاتونوف و در ادامه به مورد علل زنده ماندن از چنین آفت های اجتماعی مانند فحشا استدلال می کنند. ظریف از استاد نثر روسیه می توانید در داستان "گودال" خلاصه آشکار نمی کند. سرنوشت لوبا، مانند یک خوکچه هندی در آزمایش های پزشکی، یک مورد در نقطه: تا آنجا که ممکن در مورد آن به طور خلاصه؟

مقدار

از طریق مقاله توصیفی، از طریق همه به نظر می رسد با هر قسمت دیگر متصل می گذرد مفهوم فلسفی نویسنده. مرد کوچک می تواند یک شر اجتماعی برنده نیست، چرا که او یک قسمت در جهان بی پایان است. بنابراین، او خود را به نام کار Kuprin "گودال". خلاصه ای از داستان - فاجعه در سرنوشت ساکنان dvuhrublovogo موسسات، که منجر به سرنوشت تلخ ترین این محل - هر زن است خود را دارند. در بخش سوم از همه نه فصل، که در طی آن اقدام به حداقل رسیده است نیست، اما به سرعت در حال توسعه، به طوری که آخرین فصل از نقطه ای را در پایان هر فاجعه می باشد.

قبل از شروع به پیاده کردن و در داستان Kuprin "گودال" خلاصه ای از فصل، باید آن را لینک روایت بین سران و قطعات اشاره کرد. یکی از اصلی - آزمایش دانشجوی Lichonin با هر کسی. خواننده باید برای تصمیم گیری او از عشق واقعی و شفقت مسیحی، و یا به سادگی کنجکاوی عمل کرده بود او را به نقش داور تحت فشار قرار دادند. در طول بخش دوم از معاملات رمان با تاریخ رابطه، اجازه دادن به خارج از دید و شخصیت های دیگر.

شکل

این داستان Kuprin با قرار دادن یک طرح غیر قسمت (تاجر افق، خواننده و وکیل Rovinskaya ریازانف) عرضه بسیاری از ویژگی های داستان های کوتاه، به خصوص دو بخش گذشته است. ژانرهای مشابه طبیعی، بسیار شیک را فقط در نیم قرن قبل از نوشتن این داستان Kuprin، در اینجا دارای تمام ویژگی های از ارزش هنری بالا، به خصوص در این رابطه خوب، بخش اول. صادقانه، بی تفاوت: نویسنده اصلی برای خواننده رویکرد به موضوع باقی مانده است. همدردی عمیق که موقعیت هنرمند و انسان، که "شرم آور" به ارتفاع باور نکردنی مطرح تشخیص می دهد، که این خود نشان داده اند، و نویسنده خود را، و داستان زندگی او - Kuprin، "گودال".

خلاصه ای از پاسخ های است، البته، بسیار متفاوت است. من دوست ندارم مردم را به در خود نگاه از طرفی، و کسانی که "نه" است، که - را که از بیرون معمولا به چنین محیطی حفر کردن نیست، تحقیر. بله، این مسائل اجتماعی است که در داستان مطرح شده، البته، بی طرف است. با این حال، قدرت هنر در اینجا جشن Kuprin و تباهی bichuetsya عمومی، و در مورد سیستم جدید آموزش و پرورش و آموزش فکر می کنم، برای از بین بردن جهل موجود است. در اینجا و در رویاهای انقلاب، و قدرت از شخصیت های روسی و تم ابدی انزوا از روشنفکران از مردم - این همه Kuprin. "گودال". خلاصه داستان: بعید است برای برگزاری این عظمت.


تصورات

زندانیان از موسسات آنا Markovna از صفحات را مانند یک زندگی است، بنابراین هنری و روشن مشخص حیاتی خود Kuprin فرود. در اینجا گالری از انواع مختلف: ملایم و کمی آرام MANYA؛ اگر هوشیار در سراسر پاشا ناراضی؛ به شدت در عشق با یک دزد، تامارا؛ غوطه ور در کتاب بعدی یوجین. پرتره به عنوان زیبا، و بنابراین استاتیک می باشد. فقط zhenya به و لوبا یک خط سرد در حال توسعه این روایت، و بقیه - باتلاق. مهم نیست که چه Kuprin نمی تواند در طرح هر یک از پیچ و تاب. سادگی، آن را نمی خواهد به حقیقت زندگی مطابقت دارد. تمام زندگی این زنان - نه کاملا انسانی، آنها در سطح غرایز زندگی می کنند. بنابراین نام کار خود را به عنوان یک نویسنده Kuprin - "پیت".

خلاصه ای از سر خواهد اجازه نمی دهد به اندازه کافی گفت: در مورد دیگر شخصیت های به ظاهر کوچک، از قبیل خانه دار، السا Eduardovna، موسسه میزبان Markovna آنا، podkabluchny شوهرش ISAI ها Savich. اما Kuprin نوشت این تصاویر کاملا استادانه با دقت. و خبرنگار پلاتونوف، دهان که نویسنده خود می گوید: - این نیز تصویری از یک افشای عمیق مناسب و معقول. فقر معنوی جامعه و در پشت صحنه باقی می ماند، اگر شما در داستان "گودال" خلاصه را انتخاب کنید.

نهاد

موسسه آنا Markovna است نه لوکس، اما آخرین نیست: اینجا را توسط بیش از پنجاه دلار سربازان، دزد و دیگر "شرکت طلا" بازدید کردند. با این حال، آداب و رسوم و روش زندگی است عملا در همه جا یکسان است. تفاوت در پرداخت. عمل آغاز می شود که در اواخر آنا Markovna مهمان خبرنگار پلاتونوف و استادیار Yarchenko جمع شده بودند. مهمان ادامه گفتگو را آغاز کرده به هر حال، اگر چه دختران آنها آمده اند به انتظار.

پلاتونوف یک مرد است، اما هیچ یکی از زندانیان هرگز سرگرم، علاقه خود را تقریبا حرفه ای - به درک که جهان کوچک و گرفتگی را از داخل. کل ترسناک است که جامعه به عنوان یک ترس نیست درک: بورژوایی روزمره، و هیچ چیز دیگری. در اینجا تضاد مانند تقوا و جرم و جنایت وجود داشته باشند. لی لی شمعون مذهبی به یک افراطی که جلوگیری نمی کند او را به ضرب و شتم و دختران غارت. Soderzhatelnitsa خانه - آخرین کفتار با زیردستان ناتوان است، اما دیوانه وار در عشق با دختر خود را، با او آن را هر دو خوب و سخاوتمندانه.

zhenya به

دختر به نظر می رسد. که هر دو مشتریان و دوستان در حرفه آنها دوست و احترام - او زیبا، تمسخر، جسورانه و مستقل، تا آنجا که ممکن است در اینجا. این جک است. او نگران است که او پاشا بر روی لبه، چون در حال حاضر بیش از یک دوجین مشتریان از طریق آن گذشت.

جک می گوید که به زودی به عنوان پاشا غش و زن خانه دار هیستریک برگزار دوباره آن را می فرستد به مهمانان، به دلیل پاشا است که در تقاضا (حتی در عقب ماندگی ذهنی خفیف متمایز بیماران تمایلات جنسی لجام گسیخته، یک زن مورد است).

Lichonin

پوسته پلاتونوف است که به بقیه پاشا. دانش آموزان را به شماره با خانم ها بروید، و Lichonin (آنارشیستی) و پلاتونوف ادامه در مورد آنچه شر اجتماعی ریشه کن نشدنی است صحبت کنید. آخرین صحبت زیادی در مورد دختران محلی، و Lichonin همدردی. این مرد عمل است. او تصمیم می گیرد به صرفه جویی حداقل یک دختر است.

پلاتونوف دلسرد آن را به عنوان تضمین شده است که به زودی دختر خواهد در اینجا با زخم های روانی و حتی بیشتر باز می گردد. جک با افلاطون موافق است. اما Lichonin آرام نشده: او پرسید لیوبا، آیا او می خواهم به بیرون از اینجا با او و به کشف، برای مثال، یک اتاق ناهار خوری. Lichonin می پردازد برای شارژ روزانه خود را و روز بعد نیاز به گذرنامه آنا Markovna لوبین در ازای یک کارت زرد.

مسئوليت

دانشجوی Lichonin انتظار نداشتند که بار بر آزادی لوبا او هزینه را از صمیم قلب. دوستان او، با این حال، توافق برای کمک به او برای انطباق دختران: او Lichonin متعهد به تدریس تاریخ او، جغرافیا و ریاضیات، به درایو به تئاتر، نمایشگاه و سخنرانی ها، Nezheradze آموزد موسیقی او و خواندن یک شعر روستاولی Simanovskiy - فیزیک، شیمی و تاریخ فرهنگ. نتایج به دست آمده کاملا متوسط، اگر چه در وقت و پول را اشغال بیش از حد. علاوه بر این، آنا Markovna به معنای واقعی کلمه Lichonin قبل از بازگشت گذرنامه خود لوبین fleeced.

دانش آموزان سعی کنید برای درمان لوبا مانند یک خواهر، اما او را درک نمی کنند، او گفت عار، متوقف به احساس مطلوب، زیبا و زنانه. او را انکار می کند ادعا، دلیل آن است که به Lichonin گره خورده است، اما عشق او را از آزار دهنده است. او دیگر حتی خواب به گرفتن کسی از دوستان به هر کسی به یک دلیل به ترک. بار غیر قابل تحمل را به او است. و، به عنوان پیش بینی پلاتونوف zhenya به، لوبا گرداند.

Rovinskaya

Rovinskaya خواننده معروف، یک زن زیبا و با استعداد در این شرکت از دوستان، از جمله بارونس Tefting، Chaplinskiy و Rozanov، از دست رفته، تور نقاط داغ از شهرستان. چندین موسسه فصاحت توصیف وضوح نشان می دهد که موسسه آنا Markovna - "گودال" نه تنها در

خلاصه ای از صحنه در یک فاحشه خانه با زنان آلمانی: زنان روسپی حتی نمی متوجه است که آنها زندگی نادرست زندگی می کنند. آنها گناه در کلاس خود را نمی بینم، به عنوان دوستداران دائم به عنوان این روسیه کثیف در موسسات همسایه، که آنها لازم نیست، اما آنچه به دست آورند، در بانک برای زندگی مناسب و معقول آینده قرار داده است. این فقط یک کار آنها چنین است. کسب و کار، هیچ چیز شخصی است.

قدرت هنر

آنا Markovna بدون رسوایی نشده است، اما وضعیت بسیار گرمتر، می توان گفت - معنوی. بانوان اول کج خلقی، با تامارا متوجه سخنرانی بارونس فرانسه و گویش پاریس خالص پاسخ، که، می گویند، بله، ما واقعا می دانست - در خارکف، که در آن شما نیز تا به حال دختر کر، درست مثل من، اما آنها بارونس است. آن است که او، آینده بارونس در گروه کر یکی از تنور شعر بود ...

اما تامارا - دزد Semyon. او آن را دوست دارد. پس از سخنرانی عصبانی تامارا یوجین، مست وضعیت کوچولو مانی است تا حرارت. خانم در حال رفتن به ترک کند، اما فراق Rovinskaya تصمیم می گیرد به خواندن یک آهنگ. او به خوبی می داند از به مخاطب. و این که او را مدیریت. همه شوکه و سر در گم، و جک زانو میزند و دست است که تا به حال فقط با عصبانیت محکوم کرد بوسید. بزرگ قدرت هنر است. zhenya به گریه، Rovinskaya را افزایش می دهد و تلاش می کند تا او را ببوسد. جک چیزی زمزمه به او، و Rovinskaya می گوید که هیچ چیز، شما نیاز به یک چند ماه به درمان می شود، و اجازه دهید آن.

شورش

جک اعتراف به تامارا است که با سیفلیس آلوده، اما آن را پنهان از همه، چرا که او می خواهد به آلوده تر از خائنانی دو پا. آنها لعنت باران منحرف مشتریان خود را. و سپس ترک چیزهایی که آنها هستند، که شده است، درمان جک است. او به خاطر مردی که مادر خود را در سن ده فروش می رسد. زو به یاد یک معلم که وعده داده است به او اخراج از مدرسه اگر او اطاعت نمی کنند.

و سپس به لوبا بازگشت. اما خانه دار نمی خواهند به آن، سوگند و دعوا را بپذیرد. جک سراسیمه به مبارزه برای دوستان او. از اتاق بعدی فرار از جیغ دختران دیگر در خانه در حال تبدیل شدن اوقات تلخی. بعد از مدتی می آید شمعون با دوستان و وضعیت فیزیکی تاثیر می گذارد. دختر آرام.

ندامت

همسر او می آید کادت Gladyshev، تنها به او. اما امروز او در هیچ عجله به نوازش پسر، او اعتراف می کند که او بیمار بود، و می گوید که دیگر باید ترحم نیست او، چرا که تمام زنان روسپی نفرت مشتریان خود و هرگز اجازه دهید هر کسی احساس تاسف. او می گوید: خداحافظی به یک پسر برای همیشه، و در صبح می رود به بندر پلاتونوف، به او هشدار می دهند که دوستان خود را آلوده: رامسس، خود را کشت که او در مورد بیماری شرم آور به دست، و تنها سرزنش خود، چرا که او در زمان یک زن بدون عشق، و Sabashnikov .

جک توبه، او دیگر می خواهد به آلوده تر از مردان وحشتناک، چرا که آنها متوجه است که آنها انسان هستند، هر کدام با غم و مشکلات خود را دارند. پلاتونوف می توانید دختر آرامش است. و در روز سوم Zhenyu شرکت به دار آویخته پیدا شد. تمام حرکت به اوج: پر سر و صدا ترین لحظه داستان بود قسمت پشیمانی یوجین. چنین برای رمان Kuprin خلاصه خود را انتخاب کرد. "پیت" به عنوان مثل سقوط، همه چیز در حال افول است. خانه دار خریداری آنا نهاد Markovna، و در حال حاضر می تواند هر چیزی با مورد حوادث که نه تنها لکه دار نهاد کار، آنها از شهرت خود را دربر.

تامارا و دیگران

دختر خواسته شد تا تبدیل به دستیار معشوقه جدید، با شرایط امتناع از خانه دوست خود Semyon قلب است. تامارا است که به دنبال Rezanova و Rovinskaya برای کمک به دفن یوجین در مراسم ارتدوکس، با وجود این واقعیت است که آن را به یک خودکشی است. زیر یوجین می میرد پاشا، که به معرفی زوال عقل نهایی کار سخت است. او اجاره یک تیمارستان، جایی که او تقریبا بلافاصله درگذشت. تامارا هم چندان آسان نیست. این برنده اعتماد دفتر اسناد رسمی و او مخلوط یک قرص خواب را به نوشیدنی. سپس به آپارتمان دوست پسر عزیز Senechka که امن باز می شود اذعان می کند. Semyon یک سال بعد دستگیر شد و او پلیس تامارا می دهد.

این مضحک است به مرگ ورا: عاشق او، سرباز، اختلاس متعهد خزانه داری و تصمیم می گیرد به خود شلیک. ایمان آماده برای به اشتراک گذاشتن سرنوشت خود است. آنها وداع با زندگی جشن زیبایی مجلل ادامه داد و پس از آن مرد به شدت می کشد ایمان و خود را - نه، او نمی تواند. در مبارزه می میرد کامپیوتر کوچک. و می آید پایان کامل به موسسه وجود دارد که دو جنگنده آمده به صدمه زدن به سربازان کمک - یک صد. بنابراین داستان زندگی او را Kuprin به پایان رسید. خلاصه ای از "پیت" نیز بسیار جالب توجه است، اگر چه، البته، به اندازه کافی اطلاعات نویسنده با استعداد دستگیر شد ندارد.

Similar articles

 

 

 

 

Trending Now

 

 

 

 

Newest

Copyright © 2018 fa.birmiss.com. Theme powered by WordPress.