انتشارات و نوشتن مقالاتداستان

VG ها Korolenko، خلاصه ای از "لحظه" - یک داستان در مورد آزادی

در سال 1900 او داستان خود را "لحظه" از Korolenko Korolenko نوشت. خلاصه داستان به خواننده کمک به درک خط طرح اولیه از داستان برای چند دقیقه.

طوفان

داستان با شرح از نویسنده یک طوفان شدید آغاز می شود. در این زمان صحبت از سرجوخه و زمان وجود دارد. آنها نحوه ابرهای تیره، امواج می کنید و متوجه است که به زودی یک طوفان شروع خواهد شد. گفتگو در اسپانیایی فورت گرفت. این در جستجوی یک پناهگاه ماهیگیر در اینجا با عجله. نویسنده نمی گوید که آن را، به عنوان نام انسان. نکته اصلی این است که آن را به یک قایق بود. این او را به داستان خود را از Korolenko Korolenko معرفی شده است. خلاصه ای از "لحظه ای" کمک خواهد کرد تا خواننده به درک که این ویژگی با بادبان سفید مورد نیاز بود.

ماهیگیر می دانست که ساحل را در قایق خود، به تنهایی، او هیچ راه خواهد رسید، چون طوفان شدید در چشمان او بود، امواج خشن بالا مطرح شده است. سپس او یک قایق بادبانی به قلعه فرستاده و خواهش کرد که پناهگاه وجود دارد. همه اولین بار گفت که به درخواست مجوز از مقامات. افسر مجاز به اجازه ماهیگیر. مرد پناهگاه برای شب پیدا شده است، و قایق در دیوار از قلعه گره خورده بود. این که چگونه داستان شروع می شود، که آمد از Korolenko Korolenko. خلاصه ای از "لحظه ای" خواننده با شخصیت آشنا.

زندانی دیاز

این قلعه واقع شده بود و یک زندان نظامی. از آن شده است بیش از ده سال زندانی شده اسپانیایی خوزه ماریا دیاز-میگل. او در قیام مسلحانه شرکت کردند. شورشی برای اولین بار به اعدام محکوم شد مرگ، اما بعد از آن با حبس جایگزین شده است. بنابراین او صحبت در مورد آن ها Korolenko، خلاصه ای از "لحظه ای" خواهد خواننده را با شرایط اقامت آشنا و بحث در مورد رفتار زندانی. اول، دیاز نمی خواست به قرار داده تا با بسیاری است. او پر از سلامت جسمی و روانی بود. شورشی تلاش برای تضعیف رنده و از کنار یک چند سنگ به هموار کردن راه خود را به آزادی است. اما به تدریج او شروع به درک بیهودگی تلاش خود و استعفا داد.

دیاز خواب زیادی، به دنبال از پنجره. او امیدوار بود به شنیدن عکس که می توانست به او داده می شود امید آزادی. پس از همه، آن را به یک قیام جدید باشد.

راه آزادی

آن شب، زندانی نگاه دوباره از پنجره به بیرون، اما سال را صرف در اسارت، چشم خود را آرام تر و بی تفاوت شد. او سعی کرد به یاد داشته باشید که آیا او خواب یک رویا، و او دیدن برخی از احساسات انسانی و شنیده عکس؟ در حالی که او می تواند خود را در پاسخ به این سوال را. چه از Korolenko Korolenko بعدی خواننده آماده کرده است؟ خلاصه ای از "لحظه ای" در مورد آن بگویید.

دیاز نگاه از پنجره به بیرون و دیدم یک بادبان سفید. سر خود فکر یک انتشار ممکن دیدم. زندانی به طور ناگهانی به وضوح به یاد آورد که او در واقع شنیده عکس. که به او قدرت داد. او انداخت بی حسی خواب آلود و شروع به مبارزه با هر دو دست به لرزش میله. سنگ مرتب در اطراف آن، سقوط کرد و شکست در برابر شبکه. دیاز آن را گرفت و شروع به پریدن کرد از پنجره.

او را به آب افتاد و از هوش رفت. وقتی که او بیدار، زندانی فکر کردم که در چنین عمق به راحتی از دست داده است، و هیچ خطر در اتاق وجود دارد، آن خشک است. دیاز را به اتاق رفت و پشت سر آنها میله بسته شده است.

اما این می کند پایان ندارد داستان از Korolenko Korolenko. خلاصه ای از "لحظه" ما می گوید که شورشیان هنوز هم تصمیم به اجرا و شروع به پریدن کرد به قایق. همه زمان طولانی، اما من آن را متوجه شده است. اما دیاز در مورد آزادی فکر می کرد، و آن را از عکس را متوقف کند. با این حال، معلوم نیست که آیا دیاز جان سالم به در طوفان است.

در اینجا یک داستان نوشته از Korolenko Korolenko است. لحظه ای از آزادی چند سال در زندان - این نتیجه گیری اصلی یک اثر ادبی است.

Similar articles

 

 

 

 

Trending Now

 

 

 

 

Newest

Copyright © 2018 fa.birmiss.com. Theme powered by WordPress.