هنر و سرگرمیادبیات

F. M. داستایوسکی، "نوجوان": خلاصه و تجزیه و تحلیل

درباره فئودور داستایوسکی می توان گفت که در آن است - "ذهن، افتخار و شورای" عصر خود، یک متفکر بزرگ از آثار کلاسیک روسیه. مشکلات جامعه را نشان می دهد آنها را بسیار مرتبط برای ما امروز. البته، او یک مرد با رذیلت و احساسات، و همان دوگانگی که شخصیت خود را، که او همیشه با عشق و تفاهم بزرگ توصیف، با این حال، به طور مداوم رهبری مبارزه و بالاتر از همه، به خود است.

آیا "نوجوان" رمان در مورد آن؟ خلاصه داستان از کار کند یک تصویر کامل را نمی دهد، با این حال، روشن بسیاری از جنبه های زندگی مردم که مانند بسیاری از سال ها پیش، حاضر به فدا همه چیز را برای به خاطر پول: افتخار، نام و موقعیت.

روانشناسی خالص و واقع گرایی

در رمان «نوجوان»، خلاصه ای از که اشاره به این واقعیت است که، برای مقابله با مشکلات داخلی خود آسان نیست، فرد اغلب می رود دیوانه خودکشی یا متعهد است. از اشراف به فرومایگی او همیشه یک گام. در یک لحظه، او می تواند مجازات یا عفو، بدنام و یا توجیه و گاه بلافاصله روشن نیست که در آن حقیقت و دروغ.

منتقدان اغلب داستایفسکی که او بیش از حد واقع بینانه توصیف متهم از ذهن دولت از شخصیت های خود و لحظات سخت، که در آن قهرمانان آن است. از نویسنده مخالفان آشکارا نکات که او ممکن است در برخی شرایط همدست شده جانبداری نشان نمی دهد، و شاید حتی حوادث جنایی.

این مرد بسیار دشوار F. بود داستایوفسکی. "نوجوان" (محصول خلاصه می شود بعدا مورد بحث قرار) به طور کامل نشان این بیانیه ای از حقیقت.

ارکادی

در کار خود را، که در مورد بیشتر بحث خواهد شد، شخصیت اصلی - یک نوجوان ساده و بی تکلف، بیهوده، آسیب پذیر، هوشمند و تند و شدید است. فصل محتوای داستایفسکی از رمان بود آگاهانه را پر می کند برخی از فلسفه عمیق از ایده های هیجان انگیز از همه نوع از مردم نیست. همه زندگی ایده آل خود را - سیاسی، مذهبی، عشق، اقتصادی، و غیره این همه در توسعه فرهنگی، اخلاقی و معنوی آن بستگی دارد. شخصیت نیز به یک ایده پایبند - در هر چه بود برای پولدار شدن. اما بعد از این.

داستایوسکی، "نوجوان": خلاصه

اولین چیزی که جلب چشم در تجزیه و تحلیل کالا - مشکل ابدی "پدران و پسران" است چرا که جلو دو قهرمانان به نمایش گذاشته - بیست مرد جوان ارکادی Makarovich Dolgoruky، که به نام پدر رسمی خود را اغاز Makar ایوانف Dolgoruky با مته سوراخ - خانواده سرف Versilov و یک پدر آرکادیا - یک نجیب زاده آندری پتروویچ Versilov. مادر از مردان جوان، خیلی، حیاط کنتس، بعد بازخرید Dolgoruky Versilov، که با او زندگی می کردند و او را با مته سوراخ دو فرزند بیشتر - لیزا، و پسر دیگری در مراحل اولیه بیماری درگذشت. از این حوادث، آن را در قدیمی خیلی زود است، او همیشه غم و اندوه قابل مشاهده بر روی صورت خود بود.

یک نگاه بسیار تمیز بدجور خوب با یک نوجوان نشیمن - آرکادی Makarovich "حرامزاده" بود. خلاصه داستان از او می گوید که او را از مدرسه مسکو فارغ التحصیل شد، پس از آن نمی خواست به یاد بگیرند. قبل از مدرسه او در Touchard بازنشستگی فرانسه مورد مطالعه و آن بسیاری از تحقیر و آزار و اذیت توسط همسالان خود را به دلیل عدم مشروعیت خود قرار گرفته است، و سپس به دلیل نام Dolgoruky. در جامعه، زمانی که او ظاهر شد، او همیشه خواسته شد به تکرار: "شاهزاده". آن را به سادگی عصبانی میشود. از آنجا که این مرد من بسیار تاثیرپذیر رشد کرده است. در حال حاضر رویای خود تمایل به دریافت غنی به عنوان روچیلد بود. این امر او را قدرت بیش از سایر افراد و رایگان، زندگی انفرادی است. همانطور که در حال حاضر در این روشن بر داستایفسکی. "نوجوان"، خلاصه و تجزیه و تحلیل خواهد شد که برای توسعه حوادث در نظر گرفته، به عنوان محصول به اندازه کافی سخت است درک کنند. با این وجود ...

شخصیت

هنگامی که ارکادی در آستان از فرزند مشروع Versilov، اما تنها به منظور ارسال پول به دریافت از پدرش ظاهر شد. برادر او را قبول نمی کند، اما تنها او را از طریق بنده خود به پول. ارکادی ناراضی بود. غرور خود را در چنین مواردی بسیار آسان است به نیش می زنند، با این حال، نوع و مشتاق از طبیعت، او به سرعت آرام و بلافاصله به عشق و ستایش گذشت زمانی که او مودبانه و در یک راه دوستانه تحت درمان قرار گرفت.

با برادرش، او پس از برقراری روابط. او همیشه برخی از مشکلات در برخورد با مردم، آن است که اغلب فکر می کردم که بودن در خندید، و بازی. و او، مانند هر مرد جوان افتخار و افتخار از خود بود و خواستار به نگرش مناسب.

پترزبورگ

و اکنون، در نهایت، او خانه را به پدر و مادر خود در سن پترزبورگ شد. پدر از او دعوت از یک شغل برای او پیدا شده است. Versilov پدر تمام انواع ایده های «شهروندی جهانی،" فرهنگ روسیه و موعظه "ایده vseprimirenie." برای آرکادیا Makarovicha او تنها مرجع و الهام بخش ایدئولوژیک، که او آماده به شلیک را در یک دوئل بود.

حال، با وجود این همه، او به سنت پترزبورگ با دلهره خاص رفت، به عنوان یک پدر به شایعات بد، و او می خواهد برای پیدا کردن اگر همه چیز واقعا.

نامه کشنده

با این حال، تنها کمی بعد تمام اسرار از رمان "نوجوان" داستایفسکی را نشان دهد. یادداشت خلاصه داستان که Arkady بلافاصله وزیر امور خارجه به دوست پدرش مرتب - شاهزاده Sokolsky نیکلای ایوانویچ. کمی پس از خدمت به او، او را ترک به عنوان دختر خود کاترینا Nikolaevna Ahmakova او متهم به جاسوسی - این توهین او نمی تواند ایستاده فقط.

کمی قبل از او به در اختیار داشتن دو سند، یکی از آنها آمد - سند، که اظهار داشت که Versilov ارشد طرح دعوی در دادگاه با Sokolsky برنده است، اما می توان آن را در هر زمان تجدید نظر، و تصمیم گیری ممکن است فقط در مقابل.

سند دوم به او KRAF که به زودی به گلوله بست. در این مقاله یک نامه ای که در آنها در مورد این واقعیت است که دختر شاهزاده Sokolsky می گوید در یک موقعیت برای تصمیم گیری مستقل و، بنابراین، نیاز به مراقبت پدرش moronic، که در حال حاضر به دلیل افزایش سن نه سخن گفته است. این نامه، اگر آن را به دست شاهزاده قدیمی افتاد، می توانست باعث یک رسوایی بزرگ است و می تواند در برابر دختر پدر خود را تنظیم کنید.

"نوجوان": خلاصه ای از قطعات

در همان زمان Versilov جوان به طور مداوم به جمع آوری تمام انواع اطلاعات در مورد پدرش و در نهایت متوجه می شود که پدر و مادر خیرخواه او واقعا که او ادعا می باشد. سوخت را به آتش شایعات در مورد یک دیوانه، اقدام به خودکشی ریخت. پس از آن بود که کودک، که به گفته او با مته سوراخ یک فرد مختلف وجود دارد. سپس برخی از رابطه مخفی با کاترینا ایوانوا Ahmakovoy وجود دارد. با این فکر که پدر او یک مرد شهوانی، رذل و تبه کار بود، ارکادی Makarovich می خواستم به آن را ترک کند. اما پس از آن برخی از لحظات نادرست برای پیدا کردن، و پس از آن پدر و پسر نشان داد به هر زیاده روی است. علاوه بر این - حتی نزدیک به یکدیگر است.

هنگامی که کاترینا Nikolaevna به جلسه ارکادی به عمه میله تاتیانا Pavlovna اش دعوت کرد. او همه او را ملاقات تنهایی و بلافاصله الهام بخش این جلسه. آن را به او به نظر می رسد که او موعد منصوب شد. او تصور که این بانوی خائنانه است، زیرا از این نامه به خطر انداختن، اما او را خلع سلاح سادگی و صمیمیت است. Dolgoruky به طور کامل توسط او سحر شده بود، اما او را تحت فشار قرار دادند، هر چند، و تلاشی برای نابود کردن آن بالا گرفت عشق و شور.

مسامحه

در همین حال داستایفسکی خلاصه رمان "نوجوان" توطئه بیشتر گیج کننده اسرار خود را.

برای مدت زمان، زندگی در سنت پترزبورگ، ارکادی معتاد به بازی رولت و شروع به نواختن یک موقعی که او پول از پسر پیر مرد Sokolskogo Sergeya، که در زندگی از دست داده اقتباس شده است. حتی در خدمات او در کلاهبرداری مشغول بود، که او به ناحق تهمت بود همکارش. سپس او با لیزا، خواهر آرکادیا ملاقات کرد، اما مخفیانه و عاشقانه دوست Ahmakovu که می خواست ازدواج کند.

ارکادی همه چیز به دست و بلافاصله تصمیم به انجام دور با تمام بدهی، به او همه چیز را او برگزار شد. ضعیف لیزا، با این حال، به زودی باردار شد. سیستم عصبی شاهزاده خراب شد، این بیماری او غلبه، برای چیزهای قدیمی را که در زندان، جایی که او درگذشت قرار داده شد. لیزا در چهار ماه به حال سقط جنین، او به مدت شش ماه در این بیماری lain بود، اما بعد از آن به اصلاح رفت.

سپس ارکادی یاد می گیرد که او خواهر ناتنی آخماتووا قرار بود به ازدواج شاهزاده Sokolsky قدیمی (در این مورد، او به دنبال سود، و به طوری که او واقعا می خواهد به یک نامه، به خطر انداختن دختر شاهزاده). پس از همه، اگر او به خوبی می تواند "را یونجه" در ارث، ترک یک دختر از منتخب، بدون ارث.

اغاز Makar ایوانف Dolgoruky

داستایفسکی "نوجوان" (خلاصه فصل) به معنای واقعی کلمه را پر می کند بیشتر و بیشتر افراد جدید - کلاهبرداران و blackmailers. Makara ایوانوا Dolgoruky، به حیاط، که به عنوان پدر آرکادیا ضبط شده - تقریبا همه به جستجو برای حروف Ekateriny Ahmakovoy به جز یک متصل است. او یک بار در خانه Versilov نظر می رسد. او بسیار لذت بخش و با ارزش به عنوان یک قصه گو عاقلانه و جالب آموزنده مکالمات و خدا ترس فرد، برای جمع آوری صدقه برای ساخت و ساز از معبد بود. او به آنها آمد بسیار بیمار و خسته و درگذشت. در یک زمان کوتاه، در حالی که او در خانه خود بود، ارکادی بسیار به او متصل شده است. فکر کرد بهتر و پاک تر از همه دیگران است. این است که این مرد ساده روشن روح حیات خود از معنویت و عشق است.

رمز و راز فرار

در همان زمان پدر Versilov را متوجه می شود که شوهر رسمی همسر فروتن خود سوفیا، با او برای چندین سال زندگی، درگذشت، و در حال حاضر او آزاد است. با این حال، او به بیوه یار دیرین خود را کاترین Ahmakovoy اجرا می شود و می پرسد برای دست او است. او به معنای واقعی کلمه دیوانه با عشق برای او می رود، اما رد شده است.

ارکادی چیزهای ناخوشایند شنیده از کلاه بردار همکار خود را لمبرت از کاترینا Ahmakovoy می خواهد به انتقام پدر خود، و در نهایت، به او نامه می دهد، اما با این شرط که او خواهد بود همسرش (تا او توصیه کرده است لامبرت). علاوه بر این، او قطعا می خواهید برای دیدن این تصویر مخفیانه پدرش، تماشا به چشم انداز خود را از تصویر ایده آل خود را از زنان در یک لحظه سقوط کرد، به دلیل در خطر پول بزرگ ارث او.

در این همه فتنه پایه ساخته شده داستایفسکی. "نوجوان"، خلاصه ای از که ادامه خواهد یافت، - رابطه با نتایج غیر قابل پیش بینی. با این حال ما برای مهم ترین آماده کند.

سرقت

هنگامی که ارکادی یک بار دیگر به لامبرت آمده است به بحث در مورد طرح خود را، اما او آن را سیراب، دزدی از او نامه ای دوخته شده به طبقه کت خود را، و به فرزند ارشد Versilov بود.

در همان زمان، جوان، هشیاری هستیم توسط شامپاین است، به تاتیانا Pavlovna، و می گوید که او می خواهد به ارسال نامه ای در دست از مهمترین و کاترینا ایوانوا و پایان دادن به این موضوع. اما همه چیز سقوط وقتی که او به دست که نامه رفته بود. واقعیت این است که به دیدار با آنها در حال حاضر در سمت چپ Ahmakova، به رسمیت شناخته لمبرت و Versilia و سپس به بازی آمد. تا زمانی دور از خانه Arkady و تاتیانا Pavlovna رفته، لامبرت تلاش می کند تا باج گیری کاترینا ایوانوا، اما او قاطعانه حاضر به پیروی با شرایط آن است. در همین حال در اتاق دیگر تماشای کل تصویر Versilia. او به پول نیاز ندارد، او فقط می خواهد تا ببینید که چگونه یک زن در این وضعیت بسیار حساس و خطرناک رفتار می کند، و تا چه نقطه بحرانی از پستی کاترین ممکن است برای پول است. با این حال، بانوی معنای واقعی کلمه در چهره به لامبرت، که به طور ناگهانی بغل تفنگ و تلاش می کند به او شلیک تف. است وجود دارد در حال حاضر یک قلب آندری پتروویچ نمی تواند بایستد، و او خود را در لامبرت انداخت. یک شات زنگ زد ... لامبرت نهفته در طبقه به عنوان اگر مرده.

نتیجه

عنوان داستان معروف پیچ خورده F. M. داستایفسکی! "نوجوان"، خلاصه ای از که در حال آمدن است به مبادلات، در حال نزدیک شدن به اتمام است.

در اینجا اجرا می شود Arkady و می بیند که پدرش تبدیل تفنگ و می خواهد به ساقه Ahmakovu، وحشت افتاده به غش کردن، و سپس خود را. اما Arkady قادر به جلوگیری از همه این بود، در آن زمان به نظر می رسد در آستانه تاتیانا Pavlovna، اما پدر است هم برای شلیک شانه اش. لمبرت زنده است، او می شود و فرار می کند.

همانطور که کارآگاه بزرگ پس از اتمام رمان خود F. M. داستایفسکی. "نوجوان"، خلاصه ای از نگه می دارد که خواننده را در تعلیق تا پایان، می گوید که بعد از این همه صحنه های وحشتناک نامه Ahmakovoy عروسی خود را با دفن ناراحت به دلیل آنچه او در مورد آن به دست برخی جلسات محرمانه با Arkady بازگردانده شد. ارشد Versilov به خانواده خود بازگشت، و این داستان از طریق شانه تبدیل به یک شایعه مسخره است که تقریبا به جز آمد به گلوله بست. تمام خانواده را آغاز کرده است به مسالمت آمیز زندگی می کنند. Ahmakova رفت و در پاریس زندگی می کنند و گاهی اوقات با Arkasha مطابقت دارد.

در رمان «نوجوان»، خلاصه ای از فصل یک شخصیت ردیابی خوب و رفتار قهرمان داستان، که در طول این زمان به حال به رشد کردن و رفتن به دانشگاه. همه این وقایع را که برای خود یک تجربه بسیار خوب و درس موثر در بازآموزی از شخصیت او را.

Similar articles

 

 

 

 

Trending Now

 

 

 

 

Newest

Copyright © 2018 fa.birmiss.com. Theme powered by WordPress.